اختصاصي مشرق/خاطرات يکي از بنيانگذاران «حماس» در کرانهي باختري/ قسمت دوم کارمان مراقبت از جاسوس ها بود
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۱۷۸۹۸
خبرگزاري آريا - کار امنيتي عبارت بود از زير نظر گرفتن مزدوران و جاسوسهاي اشغالگران، بعد اگر پرونده يکيشان تکميل ميشد از او تحقيق و بازجويي ميشد
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «عبدالحکيم حنيني»، متولد سال 1965 در روستايي در نزديکي «نابلس» از شهرهاي «کرانهي باختري رود اردن»، از اولين اعضاي شاخهي امنيتي «حماس»(حرکت مقاومت اسلامي فلسطين) در کرانهي باختري و از بنيانگذاران «گردانهاي عزالدين قسام«، شاخه نظامي جنبش «حماس»، در آن منطقه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با توجه نزديکي «روز جهاني قدس» بر آن شديم «خاطرت عبدالحکيم حنيني» را ترجمه و در اختيار کاربران عزيز قرار دهيم. اين خاطرات به مرور به صورت اختصاصي در گروه جهاد و مقاومت مشرق تقديم خواهد شد.
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه در پي ميآيد، بخش دوم از خاطرات «عبدالحکيم حنيني» (از بنيانگذاران بخش امنيتي و نظامي «حماس»در «کرانهي باختري») است :
تصوير: آزاده ي فلسطيني «عبدالحکيم حنيني»
*مجري: عموم فلسطينيها در آن زمان معتقد بودند که اشغال [فلسطين توسط صهيونيستها]، عقوبتي است از طرف خدا نسبت به آن ها. اين حرف روي چه حسابي بود؟ چون ميخواهيم تغييراتي که به صورت کلي در جامعهي فلسطين رخ داده را هم ببينيم.
*عبدالحکيم حنيني: بله، در آن برهه، برههي اواخر دههي هفتاد [ميلادي] و ابتداي دههي هشتاد [ميلادي] که من ميتوانم دربارهي آن شهادت دهم و در آن برهه نوجوان بودم، شکي نيست که مردم در آن برهه جرايم اشغالگران و ظلم اشغالگران را حس ميکردند و اعتقاد اين بود که اين اشغالگران، دقيقا مجازاتي هستند از طرف خدا به خاطر ترک دين و دوري از دين [از طرف مردم]. اين صحيح است [يعني چنين اعتقادي وجود داشت]. ولي در همان وقت هم روشنفکران و آن دسته از مردم که در فکر پيشرفته بودند، چنين مفهومي در ذهنشان نبود [و آن را قبول نداشتند]. ولي عامهي مردم و يا افراد ساده چنين مفهومي در ذهنشان بود. ولي در بسياري از روشنفکران و اهل فکر اين بُعد وجود نداشت، نبود.
*حماس از دل جماعت اخوان المسلمين زاييده شد. ولي پيش از ولادت جنبش حماس همراه با انتفاضهي اول در دسامبر 1987، شيخ احمد ياسين تلاش کرده بود که در غزه برخي گروههاي مسلح را تاسيس کند. در همين راستا يک شاخهي نظامي در غزه تاسيس کرده و در جولاي 1984 به اتهام تاسيس شاخهي نظامي دستگير و به 13 سال زندان محکوم شد [ولي در سال بعد] و تبادل اسرايي که «احمد جبريل» به راه انداخت، در سال 1985 آزاد شد. شيخ احمد ياسين بلافاصله بعد از خروج از زندان در سال 1986 «المجاهدون الفلسطينيون» را تاسيس کرد و اين گروه با برخي عملياتهاي سادهي پراکنده به وجود خودش ادامه ميداد چون مشکل اصلي به دست آوردن سلاح بود. موقعي که انتفاضه شروع شد و حماس و گردانهاي قسام [در صحنه] ظاهر شدند، روابط شما به عنوان اخوان و حماس، بين غزه و کرانهي باختري در سايهي [حضور] اشغالگري چطور بود؟
-به عنوان اعضاي اخوان، راه ها براي ايجاد ارتباط باز بود چون پست بازرسياي وجود نداشت. مثلا من ميتوانم خودم را مثال بزنم. من خودم موقع تحصيل در دانشگاه پلي تکنيک در شهر الخليل، رفقايي از باريکه غزه داشتم که دائما پيش آنها و به ديدنشان ميرفتم.
تصوير: شهيد شيخ احمد ياسين، موسس «حماس» در اسارت رژيم صهيونيستي
*دشمن اشغالگر کاري نداشت.
-نه کاري نداشت. پست بازرسي عادي بود و مردم عادي رد ميشدند. يعني از نابلس، از قلقيليه، از طولکرم، از الخليل، از قدس [از هرکجاي کرانه باختري] ميتوانستي ماشين سوار شوي بروي به هرکجاي باريکه غزه که ميخواهي. اهالي غزه هم همينطور ميتوانستند خيلي راحت به کرانه باختري بيايند.
*تا چه سالي اينطور بود؟
-اين بود تا انتفاضه [اول]
*يعني تا 1987.
-بله. موقع انتفاضه و درگيري با اشغالگران اين مسائل سخت شد. يعني در پستهاي بازرسي سختي بود، در تفتيشها[ي وسايل و افراد] سختي بود، در جلوگيري [از سفر] و در بازگرداندن [افراد]. يعني کارها سخت شد. ولي ارتباط بين کرانه و باريکه از طريق ماشين باقي ماند. مثلا من در ابتداي سال 1986 با سه نفر از کساني که [چند سال بعد] در انتفاضهي دوم شهيد شدند (شهيد جمال منصور، رحِمَهُ الله؛ شهيد جمال سليم، رحِمَهُ الله و شهيد زهير لُبّاده، رحِمَهُ الله) رفتيم پيش برادرانمان در نوار غزه، پيش اخوان المسلمين. برنامه از طرف اخوان المسلمين بود. رفتيم به نوارغزه و با شيخ احمد ياسين ديدار کرديم و با او جلسهاي داشتيم. سه روز آن جا بوديم و در آن سه روز با مسئول شاخهي امنيتي اخوان المسلمين که به او «مجد» ميگفتند آشنا شديم.
تصوير: شهيد جمال منصور، از فرماندهان مقاومت اسلامي فلسطين
تصوير: شهيد جمال سليم، از فرماندهان مقاومت اسلامي فلسطين
تصوير: شهيد زهير رشيد لباده، از فرماندهان مقاومت اسلامي فلسطين
*آنها در غزه کار نظامي را از شما زودتر شروع کردند؟
-بله، شکي نيست، نوار غزه کار امنيتي و کار نظامي را از ما جلوتر آغاز کرد.
*کار امنيتي در آنجا چه بود؟
-کار امنيتي عبارت بود از زير نظر گرفتن مزدوران و جاسوسهاي اشغالگران، زير نظر گرفتن آن ها، دنبال کردن [کارهاي] آن ها. بعد اگر پرونده يکيشان تکميل ميشد از او تحقيق و بازجويي ميشد و اسرارش را ميفهميدند. ما رفتيم آن جا و سه روز آن جا بوديم و همان طور که گفتم با شيخ احمد ياسين ديدار کرديم، با اسير آزاده (که بعدها اسير شد با ما در تبادل «وفاءالاحرار» آزاد شد) «روحي مشتهي» ديدار کرديم. همين طور با اسير آزاده «يحيي السنوار» ([با کنيهي] ابو ابراهيم) که ان شاء الله خدا همهشان را حفظ کند ديدار کرديم. آن جا ديدارهايي داشتيم و يک دورهي امنيتي گذرانديم و ياد گرفتيم که چطور ...
تصوير: آزاده فلسطيني، روحي مشتهي
تصوير: آزاده فلسطيني، يحيي السنوار
*مهمترين چيزهايي که در اين دورهي امنيتي ياد گرفتيد چه بود؟
-آن که چطور مزدوران را دنبال ميکنند، چطور آن ها را زير نظر ميگيرند، چطور با اعضاي شاخه امنيتي تماس ميگيرند، چطور از نقاط مرده براي تماس استفاده ميکنند. اين اسمي است که ما به اين نقاط ميگوييم. نقاط مرده در تماس نقطهي مشخصي است که چيزي [مثلا پيغامي يا ...] در آن ميگذاري و شخص ديگري ميآيد و آن را برميدارد بدون اينکه...
*که تو هم نميداني او کيست.
-دقيقا، بدون اين که آن کسي که آن چيز را ميگذارد؛ شخصي که برميدارد را بشناسد يا برعکس. در زمانهاي متفاوت ميآيند.
*يعني تشکيل هستههاي مرده [يعني هستههايي که با هم ارتباط مستقيم ندارند.]
-بله، ما در علوم امنيتي به آن ميگوييم نقطهي مرده در تحويل دادن و تحويل گرفتن.
*يعني يک دستهي 5 نفري از حماس با يک گروه ديگر [از اعضاي حماس] کار ميکنند ولي هيچ کدام يکديگر را نميشناسند، ولي توافق کردهاند که اين نقطه زير درخت در فلان جا، اين ميآيد دستورات را از آن جا ميگيرد يا دستورات را در آن جا ميگذارد.
-صد در صد. اين طبعا يکي از روشهاي امنيتي است. طبيعتا کار يک فرد است. کسي که چيزي در آن جا ميگذارد [يک نفر است]، و کسي که چيزي که آن جا گذاشته شده را برميدارد (حالا چه پول باشد يا پيغام يا گزارش يا سلاح يا چيزي که هست) او هم يک نفر است. [و اشخاص ديگر آن نقطه را نميشناسند]
تصوير: يحيي السنوار(نفر سمت راست) در کنار اسماعيل هنيه
*هدف از اين نقاط مرده يا اين روابط مرده چيست؟
-اين، از ضربات امنيتي احتمالي ميکاهد. مثلا بر فرض برادري که چيزي در اين نقطه پنهان ميکند [دستگير و] زنداني شد و زير فشار و کتک و بازجويي اعتراف کرد که مثلا سلاح يا پول در اين نقطه ميگذاشته، [در اين فرض هم] او نميداند که چه کسي آن ها را برميداشته. لذا ضربات امنيتي و دستگيري بين مجاهدين و کساني که [در بخش] امنيتي کار ميکنند پايين ميآيد.
در هر حال ما دوره را گذرانديم و خيلي از آن ها استفاده کرديم، بعد هم برگشتيم. اين حرف براي سال 1986 است. برگشتيم به شهر نابلس و در آن جا هم يک شاخهي امنيتي تاسيس کرديم و شروع کرديم به دنبال کردن [جاسوسها و ...] و همينطور بود ...
*اين، [اولين] هستهي دستگاه امنيتي حماس در نابلس بود؟
-بله در سال 1986.
*مسئولش چه کسي بود؟
-شهيد جمال منصور (رَحِمَهُ الله) بود و در کنارش هم ما سه نفر بوديم.
*کارتان چه بود؟ چطور ميفهميديد که فلان شخص مزدور است؟
-از طريق زير نظر گرفتن و گزارشها [ميفهميديم] فلاني جاسوس است.
*يعني يک دستگاه امنيتي درست کرده بوديد.
-افرادي را به خدمت گرفتيم ...
*از خودتان؟
-از بچههاي اخوان. طبيعتا به کارگيري افراد از طريق دعوت بود که ما به آنها ميگفتيم «الأم».
*يعني [نيرويي که به خدمت ميگرفتيد] اساسا [بايد] از اخوان ميبود.
-بله از اخوان بود.
*بعد در او يک سري خصوصيات مشخص را ميديديد.
-بله. [شخصي که به کار ميگرفتيم] بايد باهوش، خيلي باهوش، بود و [براي دستگاههاي امنيتي صهيونيستها] لو نرفته بود تا انتخاب ميشد. بايد اهل دقت نظر بود تا بتواند [جايي يا کسي را] زير نظر بگيرد. احيانا ميشد که به برادري نيازمند باشيم که مغازه يا مثلا يک ماشين [حمل و نقل] عمومي داشته باشد که بتواند راحت رفت و آمد کند. لذا تو کساني که ميخواستي به کار بگيري را انتخاب ميکردي و با آن ها ارتباط ميگرفتي...
*مثل همان کساني که دستگاههاي امنيتي در کشورها به کار ميگيرند.
-تقريبا.
*رانندهها، فروشندهها ...
-مثلا از روشهايي که به کار ميگرفتيم، زدن علامت [قرار] روي ديوار بود. دستگاه اطلاعاتي صهيونيستها هم از همين روش استفاده ميکرد. يک دايره روي ديوار ميکشيدي و با [روش] توافقي بين خودت و آن نيرويي که با تو کار ميکرد مثلا تاريخ و ساعت را مينوشتي. مثلا: در تاريخي که در اين اشاره برايش مينوشتي 12، 11. تمام. او ميدانست آن چيزي که بالا نوشته ميشود معنايش [روزِ] ماه است و آن چيزي که پايين نوشته ميشود ساعت 11 ظهر. ميرفت در نقطهي مرده و [چيزهايي که برايش گذاشته شده بود] را برميداشت. حالا وقتي خواند و رفت و برداشت چه کار ميکرد؟
*[ميآمد] خط ميزد.
-[بله] خط ميزد.
*يعني رسيد، پيام رسيد.
-[به اين شکل] او هم به تو پيامي فرستاده بود، به چه معنا؟ به اين معنا که گرفته است. من مثلا در اين کار در مسجد بودم، چه کار ميکرديم؟ با يکي از برادراني که با ما کار ميکرد قرار گذاشته بوديم که يک گوشه مجلهي ديواري که در مسجد بود علامتي بگذارم.
*يعني يک علامت کوچک.
-[بله] يک اشاره کوچک. همين. او از طريق تماس، با پيامها، ميفهميد که «اگر بروي علامت گذاشته شده است». او هم ميرفت با يک حالت عادي انگار که ايستاده مجله ميخواند، روي مجله ديواري، تمرکز ميکرد روي نقطهاي که [از قبل] توافق شده بود. علامت را که ميديد و ميرفت نقطه مرده را خالي ميکرد و بدون اينکه کسي ببيندش برميگشت.
*مزدوري را گير انداختيد؟
-در آن برهه بله. دنبال کرديم و زير نظر گرفتيم و شناختيم ولي هيچ کاري عليهشان نکرديم.
*چرا؟
-چون در آن برهه مقدورات لجستيک مان داخل شهر [نابلس] چنين امکاني به ما نميداد.
*مزدورها نقش بسيار خطيري [در خدمت به دشمن] ايفا کردند، بسياري از رهبران [مقاومت] را کشتند...
-بله، بدون شک صحيح است. مقاومت فلسطين...
*[از رهبران] مقاومت فلسطين به صورت عام و حماس به صورت خاص.
-درست است.
ادامه دارد ...
ترجمه: وحيد خضاب
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۱۷۸۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درگیری در جنین و شهادت ۲ جوان فلسطینی
منابع خبری فلسطین از شهادت دو جوان فلسطینی در غرب جنین واقع در کرانه باختری به دست نظامیان صهیونیست خبر داد. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، منابع رسانهای امروز شنبه از شهادت دو جوان فلسطینی به نامهای «مصطفی عابد» و «احمد شواهنه» در غرب جنین واقع در کرانه باختری به دست نظامیان صهیونیست خبر داده و اعلام کردند که نیروهای ارتش اشغالگر یورش گستردهای به مناطق مختلف کرانه باختری انجام دادند.
برخی منابع خبری از درگیری بین مبارزان فلسطینی با نیروهای اشغالگر اسرائیلی در غرب شهر جنین واقع در کرانه باختری خبردادند.
رژیم اسرائیل از بیم اینکه کرانه باختری و قلب مقاومت در این بخش از فلسطین یعنی جنین، به صحنه مقابله جدی با این رژیم در میانه جنگ علیه غزه تبدیل شود، یورش به این منطقه طی این روزها را شدت بخشیده است.
.
کرانه باختری در چند ماه اخیر شاهد افزایش مقاومت شهروندان فلسطینی در برابر یورشهای نظامیان صهیونیست و مبارزه مسلحانه مبارزان فلسطینی با صهیونیستها است. این وضعیت سران سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی را به شدت نگران کرده است.
نهادهای فلسطینی همواره خواستار حمایت بینالمللی از ملت مظلوم فلسطین شده و از دادگاه بینالمللی کیفری خواستهاند تا تحقیقات درباره جنایات رژیم صهیونیستی را هرچه سریعتر آغاز کند.
جامعه بینالمللی همچنان در قبال بازداشت اداری و دیگر اقدامات آپارتایدی رژیم صهیونیستی سکوت میکند و این به منزله چراغ سبز برای ادامه اشغال سرزمینهای فلسطینی و نقض حقوق فلسطینیان است.
یک شهید در یورش نظامیان صهیونیست به کرانه باخترییورش صهیونیستها به خانههای فلسطینیان در کرانه باختریانتهای پیام/